فاطمه کیست؟
حضرت فاطمه زهراء (س) دخت گرامی بزرگ زنی چون خدیجه کبری است که از نیکوترین و عفیفترین زنان جهان و نخستین زنی است که به پیامبر ایمان آورد وهرآن چه از مال دنیا در اختیار داشت در راه پیشرفت اسلام بذل کرد فاطمه فرزند نیکو مردی چون محمد(ص) فرستاده رحمت ومغفرت است.محمد هموکه پس از 1400سال از عروج ملکوتی اش, سیاه دلان تاریخ ,او و پیروان راستینش را از گزندتهمت و ناروا رها نکرده اند و در عصر دموکراسی و آزادی بیان حتی یارای شنیدن نام مقدس و راستینش را که برگرفته از صداقت بی منتهای اوست ندارند,و به بهانه های واهی و با علم کردن و بازخوانی سناریوهای از پیش تعیین شده و بعضا حتی با به رقص در آوردن مترسکان مسلمان نما تحت لوای سلمان رشدی وامثالهم هربار به بهانه ای مفاخرمسلمانان را نشانه رفته و با ادعاهایی چون حقوق بشر و امثال آن که به واقع جز لق لقه زبان بشر امروزی هیچ تعبیر دیگری نمی توان برای آنها یافت, دین رحمت و عزت را آماج طعنه و پرسش قرار می دهند غافل از آنکه این دین به اعتبار پیامبر صلح و دوستی و به عزت خون حمزه ، حسین(ع),علی(ع) ودیگر شهدای راستین این مکتب تا همیشه تاریخ آبیاری و سیراب شده است.
پرورش زهرا در کنار پدرش رسول خدا و در خانه نبوت بود، آنجا که منزلگاه زمینی فرشتگان، و مرکز نزول وحی و آیه های قرآن است. زهرا همسر بزرگمردی است که بیش از سیصد آیه از قرآن شریف درباره او نازل شده و بقای اسلام وامدار تلاشهای بی دریغ اوست. در دامن پاک فاطمه دو امام و دو شخصیت ممتاز عالم بشری ( امام حسن و امام حسین ( ع)) رشد یافته اند, عقیله بنی هاشم زینب کبری ( ع ) پیام رسان بزرگ حماسه عاشورا پرورش یافته چنین مادری است.
فضایل فاطمی:
زهرای اطهر(علیهاالسلام) انسانی چند بعدی و در تمام جنبههای انسانی در اوج کمال بود. حضرت زهرا(علیها السلام) بیشتر اوقات شب را به عبادت مشغول مى شد. حسن بصری میگوید: «در این امت، عابدتر از فاطمه(علیهاالسلام) نیامده است، آنقدر نماز و عبادت را ادامه میداد که پاهایش ورم میکرد. رسول الله دربارهی فاطمه سلام الله علیها فرمود: ای سلمان به راستی که خداوند قلب و تمام اعضای فاطمه تا استخوانهایش را از ایمان و یقین آکنده ساخته به گونهای که او غرق در اطاعت پروردگار است. و یا در جایی دیگر می فرماید:وقتى دخترم فاطمة در محراب عبادت مى ایستاد همچون ستاره اى براى ملائکه آسمان مى درخشید. خدا به ملائکه مى گوید: اى ملائکه بنگرید به بهترین بنده من فاطمه, او در مقابل من ایستاده و از خوف من تمامى وجودش مى لرزد و با تمامى حضور قلبش به عبادت من روى آورده.فاطمه به هنگام عبادت آنچنان در معشوق غرق میشد که با گذشت ساعتها، گذر زمان را حس نمیکرد. اما در وقت حمایت از رهبری و ولایت، تو گویی جز سیاست کار دیگری نداشت، و تا پای جان میایستاد و جوانمردانه افشاگری میکرد. امام صادق(علیهالسلام) می فرماید: «وقتی در محراب عبادت به نماز میایستاد برای آسمانیان میدرخشید همانگونه که نور ستارهها برای زمینیان.» (و به همین علت وی «زهرا» لقب داده اند).زهراء (ع) هرگز از انجام عمل خیر دریغ نمی کرد. روزی پیرمرد فقیری و گرسنه نزد پیامبر اکرم آمد و درخواست کمک کرد. پیامبر فرمود: اکنون چیزى ندارم ولى «راهنماى خیر چون انجام دهنده آن است.» سپس او را به منزل فاطمه(علیها السلام) راهنمایى کرد. زهرا(علیها السلام) فرمود: ما نیز اکنون در خانه چیزى نداریم، سپس گردن بندى را که دختر حمزةبن عبدالمطّلب به او هدیه کرده بود از گردن باز کرد و به پیرمرد فقیر داد و... . زهراء (ع) و خاندان ایشان به امر پیامبر برای شفای حسنین (ع) سه روز روزه نذر کردند واقعه ایکه در نهایت به نزول آیات سوره دهر( و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما واسیرا. انما نطمعکم لوجه الله لا نرید منکم جزاءا و لا شکورا)منتهی شد. حضرت فاطمه(س) می فرماید: ای علی! من از پروردگارم شرم دارم که چیزی از تو درخواست کنم که توان برآوردن آن را نداشته باشی ماجرای پیراهن شب عروسی که حضرت زهرا آن را به زنی مستمند بخشید و یا گفتار ماندگار "الجار ثم الدار" وی و ... همه گوشهای از ایثارگریهای این بانوی فرهیخته وبا عظمت است. براساس اسنادی که در دست و مورد قبول و اتفاق فریقین است خدای در قرآن او را کوثر یا خیر کثیر نامیدو اساس نزول آن کوتاه کردن شر سخن مشرکان از سر پیامبر بود.گل یاس پیامبر؛مصداق آیه نسائنا، در داستان مباهله است که بین پیامبر (ص) و مسیحیان نجران پدید آمد.دختر معصوم روضه نبوی مصداق بارز آیه تطهیر( انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً )در قرآن است. در کتاب صواعق المحرقه، تفسیر طبری، و کتب دیگر از رسول خدا نقل شد که این آیه درباره من و علی (ع) و حسن و حسین و فاطمه (س) نازل شده است و طبری در تفسیر خود 15 روایت به سندهای مختلف در این باره ذکر میکند.دردانه رسول اکرم ,مصداق ذی القربی در( قل لا اسالکم علیه اجراً الا المودة فی القربی) است ,اومصداق همان ذی القربائی است که در قرآن مودت او درخواست شده ,به راستی از او خویشاوندتر به پیامبرکیست؟
به حقیقت باید چشم بصیرت داشت تا گوشهای از سراپردة جلال فاطمی را درک نمود.فاطمه برای هر یک از روزهای هفته، دعای ویژهای داشت و برای تعقیبات نماز هم ادعیة خاص .دختر وحی,آزاد ساختن بردگان در نظرش کاری بس ارزشمند بود ،گردنبندی را که علی (ع) برایش خریده بود، فروخت و با پول آن بردهای خرید و آزاد کرد.پیامبر اکرم (ص) از این کار دخترش بسیار شادمان گردید و او را ستود .
فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمود: "هر کس عبادت خالص خود را به سوی پروردگار بالا بفرستد، خداوند برترین مصلحت خود را به سوی او میفرستد.
منزلت فاطمه از سخن بزرگان و در کلام وحی:
فاطمه (س) را نزد پیامبر احترامی عظیم بود بسی فراتر از احترام پدری به دخترش و این بگونهای بود که حیرت دیگران را بر میانگیخت او با آن همه شأن و عظمت دست دخترش را میبوسید و به گفته عایشه هرگاه که فاطمه (س) بر پیامبر وارد میشد رسول خدا به احترامش از جای بر میخاست و پیشانی او را میبوسید در حین ورود از او جداً استقبال میکرد و یا در حین خروج از محضرش مشایعتش میفرمود.
پیامبر می فرماید:او برترین بانوی اسلام و سیده زنان عالم است. گاهی میفرمود فاطمه (س) یک شاخه گل است (ریحانه)؛ زمانی میفرمود فاطمه (س) پاره تن من است (بضعة مِنّی)، و گاهی میفرمود فاطمه (س) عزیزترین مردم به نزد من است.می فرمود دخترم فاطمه را بدان جهت فاطمه نامیدند که خداوند عزوجل او و دوستانش را از آتش جهنم به دور نگه مىدارد,یا میفرمود هر که فاطمه (س) راشادان کند مرا شادان کرده است، و هر که فاطمه را بیازارد مرا آزرده است، با این تذکره که شادی و غضب رسول خدا ،همانند محبت و آزار خداوند است، رسول الله (ص)، بارها و بارها فاطمه (علیها السلام) را ستود و از او تجلیل کرد. در مواقع بسیاری میفرمود: "پدرش به فدایش باد" و گاه خم میشد و دست او را میبوسید. به هنگام سفر از آخرین کسی که خداحافظی مینمود، فاطمه (علیها السلام) بود و به هنگام بازگشت به اولین محلی که وارد میشد، خانه او بود. گاه در جواب خردهگیران، لب به سخن میگشود که خداوند مرا به این کار امر نموده و یا میفرمود: "من بوی بهشت را از او استشمام میکنم."
اى سلمان! کسى که دخترم فاطمة را دوست داشته باشد در بهشت با من است و کسى که دشمن او باشد در آتش است. سلمان! محبت فاطمه در صد مورد نافع است[ و مایه نجات] که آسان ترینش مرگ, قبر, هنگام سنجش اعمال, و... مى باشد. امام صادق علیه السلام می فرماید:هر آن کس که فاطمة را آن گونه که باید بشناسد, لیله القدر را درک کرده, و فاطمه را از آن رو فاطمه گفته اند که مردم از شناخت او عاجزند.
رسول خدا (ص)می فرماید:فاطمة فرشته اى در سیماى انسان است, هرگاه مشتاق بوى بهشت مى شوم دخترم فاطمه را مى بویم.ریحانه نبی، گوهری تابناک در منظومه نسل پیامبرو فرشتهای است از ملکوت اعلی.او دارای درجهای اعلی است که در عالم زنان همتائی و در عالم مردان کفوی جز علی (ع) برایش نیست.
صبر فاطمه:
کودکى ریحانه رسول (سلام الله علیها) با دوره نخست تبلیغ دین در مکه توأم بود. مشاهده پدر که به ضرب سنگباران زخمى شده بخشى از سهم کودکى فاطمه (س ) در رسالت دشوار رسول خدا محمد (ص) بود.
اوج این سختى، در سه سال محاصره در شعب ابى طالب به وقوع پیوست قضای الهی ، در همان سالهای تبعید ومحاصره اقتصادی در شعب، مادر وابوطالب را در یک سال از او جدا کرد ، رحلت مادر وابوطالب مسولیت فاطمه رادر قبال پدر ،افزود وپیامبراو را (امّ ابیها ) مام پدر نامید. فاطمه زهرا (س) در آن روزها قد برافراشت و با دستهای کوچک خود غبار محنت را از چهره پیغمبر زدود.دشمن شکمبه شتر یا گوسفند بر سر پدر میریزد و او با دستهای کوچک خود آنها را از سر و روی پدر پاک میکند.پدرش را کتک میزنند و او از شدت تاثر میگرید و پدر را نوازش میکند.بر بدن پدرش جراحات وارد میکنند. او همچون پرستاری مهربان بر آن جراحات مرهم میگذاردآغاز نوجوانى در مدینه با جنگ هاى پى درپى علیه مسلمانان همراه شد. یاس نبى در غیاب همسر خود که سردار بى بدیل سپاه اسلام بود، بارسنگین کارهاى خانه و رسیدگى به فرزندان خردسال را به دوش مى کشید.فاطمه همدم رنجها و غصههای شوهر بود و او را پناه محسوب میشد. علی (ع) میفرمود: «وقتی به خانه میآمدم و به زهرا نگاه میکردم، تمام غم و اندوهم برطرف میشد. هرگز کاری نکردم که فاطمه از من خشمناک و ناراحت شود. فاطمه نیز، هرگز مرا خشمناک نساخت . داستان دستان زهراى مرضیه (س ) که از چرخاندن آسیاب سنگى زخم شده بود و چادر وصله دار حضرتش که سلمان را به گریه انداخت، همچنین ماجراى شبهاى خانه على علیه السلام که فرزندان کوچکش گرسنه سر بر بالین مى گذاشتند، گوشه هایى از درد و رنج نوعروس آسمانى اسلام است که همگى به پاى نونهال اسلام و براى جان گرفتن درخت رسالت بود عزاى غمبار سیدالشهدا علیه السلام که بزرگترین مصیبت تاریخ بشر است، پیشاپیش, خاندان نبوت را به استقبال خود برد
زهرا عصاره عصمت،آیینه پاکی و زلال کوثر است. فاطمه ، یاس نبی است که شمیم همه گلهای عصمت را از او میبوییم.
کلام آخر و پرسش نگارنده از خوانندگان این نوشتار آن است که پاسخ شما به این سوال چیست؟
تمامی ستارگان برخاک افتاده نامونشانی برمزار خویش دارند، "مدینهالنبی" "بقیع"، "نجف"، "مشهد الرضا"، "کربلا"، اما نام مزار مادر دلهای بیقرار ما چیست که همچنان ناپیداست و با هزاران فانوس اشک هم نمیتوانیم سراغ آن را بگیریم. آیا پنهان بودن قبر مبارک آن حضرت نشان ازآگاهی، درایت و آینده نگری آن حضرت و همسر مظلومش ندارد؟ علی و فاطمه ای که در امور دین به هیچ عنوان اهل مسامحه نیستند و به طور قطع از وصیت به تدفین پنهانی و ناشناخته ماندن قبور مطهرشان -که تا ان زمان شاید مرسوم نبوده است- هدفی سیاسی را دنبال می کرده اندآیا این عمل جز افشای ستم غاصبان ، نوعی اعلام نارضایتی از مردمان زمان و اعتراض به تنهایی حضرت علی (ع) مفهومی دیگر دارد.آیا پنهان ماندن قبر پاره تن رسول خدا آن هم در شرایطی که کمتر از سه ماه از رحلت پیامبر اکرم می گذرد نوعی پیام رسانی به تمامی اعصار برای بیان واقعیتی که اززمان درگذشت پیامبر تا پیوستن دختر گرانمایه اش به ایشان، رخ داده است نیست؟واقعا چه اتفاقی افتاد که گل یاس پیامبر که همه مردم احترام پیامبر به اورا به کرات دیده بودند به این نتیجه می رسد که وصیت کند پیکرش را شبانه غسل دهند و به خاک سپارند ،آیا از این تدبیر قصدی غیر از این داشته اند که ظالمانی که او را آزرده بودند، در مراسم دفن او حضور نیابند و از این حضور ،بهره برداری سیاسی برای تطهیر خود و توجیه کارهایشان نکنند.