در رأس قیام عاشورا، امامحسین(ع) و در فراز انقلاب اسلامی، امام خمینی(ره) قرار داشت. یزید بن معاویه و محمدرضا پهلوی در سوی دیگر این دو نهضت بودند.
امام خود را این گونه معرفی میکند:
«ما دودمان پیامبریم و به عهدهداری این امر (حکومت) و ولایت بر شما، از دیگرانی که به ناحق مدعی آنند و میان شما به ستم و تجاوز حکومت میکنند، سزاوار تریم».
حسین(ع) خطاب به ولید، هنگامی که از او خواست با یزید بیعت کند، فرمود:
«ما خاندان نبوت و معدن رسالت و محل رفت و آمد فرشتگان و نزول رحمتایم. خداوند به ما آغاز کرده و به ما ختم نموده است.»
امام در اعتراض به سخنان معاویه در مدینه که فضایل یزید را برمیشمارد، فرمود: «کسی را وانهادهای که از نظر پدر و مادر و صفات شخصی از یزید بهتر است!» معاویه گفت: گویا خودت را میگویی؟! حضرت فرمود: آری.»
در جای دیگر فرمود:
به خدا قسم! من به خلافت شایستهترم، پدرم بهتر از پدر یزید است، جدم برتر از جد اوست، مادرم بهتر از مادر اوست و خودم بهتر از اویم.»
امامحسین(ع) در نامهای به معاویه نوشت:
«جوانی را به ولایت امر مردم تعیین کردهای که شراب میخورد و با سگ، بازی میکند! به امانت خود خیانت کرده و مردم را تباه ساختهای. چگونه یک شرابخوار را به تولیت امور امت محمد(ص) میگماری؟! شرابخوار که امین بر یک درهم نیست، چگونه نسبت به امت امین باشد؟!» «یزید، خودش گواه رأی اوست. او برای همان کارهایی که مشغول است مثل بازی با سگها، کبوتربازی، نوازندگی و عیاشی، بهتر است. بیش از این بار ستم بر دوش مکش.»
یزید در سه سال پادشاهی، سه جنایت فجیع مرتکب شد:
اوّل، در 61هجری، امامحسین(ع) و خاندان عصمت و طهارت و یاران او را به شهادت رساند.
دوم، در 63 هجری، به مدینه حمله کرد و به مدت سه روز، یاران وی مردم شهر را کشتند؛ اموال آنان را به غارت بردند و زنانشان را غاصبانه به مِلک خود درآوردند.
سوم، در 64 هجری، به بهانه سرکوبی عبدالله بن زبیر که در خانه خدا پناه گرفته بود، به مکه حمله برد و خانه خدا را با منجنیق به سنگ و آتش بست.
مقام معظم رهبری در معرفی حضرت امام(ع) فرمود:
«امامخمینی(ره) آن چنان بزرگ بود که در میان بزرگان و رهبران جهان و تاریخ، به جز انبیا و اولیای معصومین(ع) به دشواری میتوان کسی را با این ابعاد و با این خصوصیات تصور کرد...آن بزرگوار، قدرت ایمان را با عمل صالح، اراده پولادین را با همت بلند، شجاعت اخلاقی را با حزم و حکمت، صراحت لهجه و بیان را با صدق و متانت، صفای معنوی و روحانی را با هوشمندی و کیاست، تقوا و ورع را با سرعت و قاطعیت، ابهت و صلابت رهبری را با رقّت و عطوفت و خلاصه بسی خصال نفیس و کمیاب را که مجموعه آن در قرنها و قرنها به ندرت ممکن است در انسان بزرگی جمع شود، همه و همه را با هم داشت. الحق شخصیت آن عزیز یگانه، شخصیتی دست نیافتنی و جایگاه والای انسانی او جایگاهی دور از تصور و اساطیر گونه بود.»
ایشان در جای دیگر فرمود:
«او عبد صالح و بنده خاضع خدا و نیایشگر نیمه شبها و روح بزرگ زمان ما بود. او الگوی کامل یک مسلمان و نمونه بارز یک رهبر اسلامی بود. او به اسلام عزت بخشید و پرچم قرآن را در جهان به اهتزاز در آورد و ملت ایران را از اسارت بیگانگان نجات داد و به آنان غرور و شخصیت و خودباوری بخشید و او صلای استقلال و آزادگی را در سراسر جهان سرداد و امید را در دلهای ملل تحت ستم جهان زنده کرد.
... امام خمینی(قدس سره) پدر مهربان، معلم دلسوز، مرشد حکیم، دیدهبان همیشه بیدار، طبیب درد و درمان شناس، سروش رحمت خدا بر امت، یادگار انبیا و اولیا در زمین بود...امام خمینی(قدس سره) یک حقیقت همیشه زنده است. راه او، راه ما؛ هدف او، هدف ما و رهنمود او، مشعل فروزنده ما است.»
یکی از نویسندگان مینویسد: «شاه فردی بود که آن قدر از اموال این ملت بیچاره را به حسابهای شخصی خود در بانکهای خارج واریز کرد که طبق آمار منتشره در سالهای پس از پیروزی انقلاباسلامی، سود خالص سرمایه گذاریهای شاه در دنیا در هر دقیقه بیش از شصت هزار دلار و سود سالانه او بالغ بر سه میلیارد دلار بوده است.»
از خیانتهای بزرگ شاه به ملت ایران، جشن تاجگذاری بود که از بیستم مهر تا بیستم آبان 1346 برگزار شد. بخشی از هزینههای این جشن عبارت بود از: تاج شاه با 3380 قطعه الماس، 50 قطعه زمرد و 368 حبه مروارید به وزن دوکیلو و هشتاد گرم و از نظر قیمت، غیر قابل تخمین.
تاج همسر شاه با 1646 قطعه الماس و تعداد مشابهی از جواهرات دیگر و طلا به قیمت تخمینی چهارده میلیون دلار.
پیراهن همسر شاه مزیّن به چهل هزار الماس. وان حمام بلورین 75هزار دلار و هزینه درشکه مخصوص 150 هزار دلار.
امام خمینی(ره) بیش از هر کس، به امامحسین(ع) شبیه بود و محمدرضا پهلوی به یزید بن معاویه. و این مقایسه که از سوی روحانیت و مردم صورت میگرفت، از عوامل بروز و پیروزی انقلاب اسلامی به شمار میرود. برای تأیید این سخن، میتوان به بخشی از یک سند از مجموعه اسناد منتشره شده سفارت آمریکا استناد کرد:
روحانیون مسلمان کشور از جمله جسورترین منتقدین شاه به حساب میآیند. در یکی از بحثهای مرسوم احساسی، شاه را با یزید که مسؤول قتل امامحسین[ع [در قرن هفتم بود مقایسه مینمایند. این رویداد تاریخی شیعه، هسته اصلی اسلام مرسوم در ایران بود و هر ساله در صدها نقطه از کشور با برپایی نمایشهای دراماتیک نحوه قتل امامحسین(ع) و خانوادهاش را در اذهان زنده میکنند.
چرا چنین مقایسهای به پیروزی انقلاباسلامی مدد رساند؟ به آن دلیل که، حاصل این مقایسه آن بود که در یک سو امامِ نور و در سوی دیگر امام شرّ را میدیدند. به بیان دیگر، در امام عادل زمان، صفاتی را مییافتند که به اسلام واقعی نزدیکتر بود و از اینرو، وی را حسین زمان و شایسته دفاع میدیدند. بخشی از این صفات را مرور میکنیم:
وقتی دو نفر از سوی والی مکه برای امامحسین(ع) امان نامه آوردند تا از ادامه سفر بازش دارند، فرمود:
«درخواب، پیامبر خدا را دیدم. به چیزی فرمان یافتم که در پی آن خواهم رفت، به زیانم باشد یا به سودم.»
زمانیکه فرزدق از اوضاع نامطمئن کوفه گزارش داد، امام فرمود:
«اگر قضای الهی بر همان چه که دوست میداریم، نازل شود، خدا را بر نعمتهایش سپاس میگوییم...و اگر تقدیر الهی میان ما و آن چه امیدداریم، مانع شد، پس کسی که نیتش حق و درونش تقوا باشد، از حق تجاوز نکرده است.»
امامخمینی(ره) هم در این باره فرمود:
«حضرت سیدالشهدا تکلیف برای خودش دانستند که بروند و کشته بشوند و محو کنند آثارمعاویه و پسرش را.»
امامخمینی(ره) با درک پیام عاشورا، در سراسر زندگی سیاسی اجتماعی خویش بر معیار تکلیف عمل کرد و حرکت نمود و عقیده داشت:
«همه ما مأمور به ادای تکلیف و وظیفهایم، نه مأمور [به] نتیجه.»
به هنگام پذیرش قطعنامه 598 فرمود:
«شما را میشناسم، شما هم مرا میشناسید. در شرایط کنونی آن چه موجب امر [قبولی قطع نامه] شد تکلیف الهیام بود.»
ایمان راسخ به ادایتکلیف، شجاعت و قاطعیت میآفریند. به این دلیل، امامحسین(ع) پس از برخورد با سپاه حر فرمود:
«شأن و موقعیت من، موقعیت کسی نیست که از مرگ بهراسد.»
در جایی دیگر فرمود:
«نه دست ذلت به اینان میدهم و نهچون بردگان فرار یا اقرار میکنم.»
تعبیر امامخمینی(ره) از شجاعت و قاطعیت امامحسین(ع) این بود که «ماه محرم، ماه حماسه و شجاعت و فداکاری آغاز شد، ماهی که خون بر شمشیر پیروز شد.»
امام با درس گرفتن از عاشورا فرمود:
«من به تمام دنیا با قاطعیت اعلام میکنم که اگر جهان خواران بخواهند در مقابل دین ما بایستند، ما در مقابل همه دنیای آنان خواهیم ایستاد و تا نابودی تمام آنان از پای نخواهیم نشست.»
بنابراین جای شگفتی نیست که بفرماید:
«والله من به عمرم نترسیدم.»
امامحسین(ع) در پاسخ به سخنان ضحّاک بن عبدالله مشرقی،مبنی بر آمادگی کوفیان برای جنگ با سیدالشهدا فرمود:
«حسبی الله و نعم الوکیل؛ خدا برای من بس است و او خوب پشتیبان و تکیه گاهی است.»
حسین بن علی(ع) در صبح عاشورا با آغاز حمله دشمن، در نیایش به درگاه خدا، اتکال و اعتماد به پروردگار در گرفتاری و پیشامدهای سخت را ضروری دانست و خدا را به عنوان عامل پشتگرمی و اطمینان نفس و نیروی حمایتگر و پشتیبان خویش خواند. امامخمینی(ره) نیز به پیروی از جدش با اتکای بر قدرت لایزال الهی به تنهایی و با دست خالی قیام کرد و به نتیجه رسید و در طول دوران انقلاب هیچگاه مأیوس نگشت.
این صفات و صفات متعدد دیگر نشان میدهد یک عامل جاودانگی قیام عاشورا و به تأثیر از آن، عامل پیروزی انقلاباسلامی در بُعد رهبری الهی آن دو بود.
ادامه دارد...