در سالهای 1373 و 1374 دولت ایران به علت کاهش قیمت نفت، و قرارگیری در دوران بازسازی و همچنین تنشهای سیاسی دچار کمبود منابع ارزی بود و به ناچار امکان اختصاص ارز لازم به کالاهایی از قبیل تجهیزات اصلی و جانبی کامپیوتر که عمدتاً وارداتی بودند موجود نبود و دولت الویت خود را در تأمین ارز برای صنایع قرار داده بود. در آن شرایط تقریباً تولید اساسی در زمینه تجهیزات دیجیتال وجود نداشت و به دلیل قیمت بسیار پائین محصولات تولیدی در آسیای جنوب شرقی تولید در آن زمینه مزیت رقابتی نداشت و حتی با بستن تعرفههای گمرکی چند صد درصدی هم نمیشد با آنها رقابت کرد. همچنین بدلیل قرار گرفتن در دوران بازسازی بعد از جنگ و عقبماندگیهای ناشی از آن، عطش رو به گسترش استفاده از کالاهای IT در ایران شروع شده بود. در نتیحه شرایط فوق قاچاق قطعات و تجهیزات کامپیوتر به شدت گسترش یافت و به جرأت میتوان گفت بیش از نود درصد نیاز بازار از طریق همین قاچاق تأمین میشد و خود دولت بزرگترین مصرف کننده آن بود.
در میان کالاهای IT ، مانیتور جایگاهی خاص داشت اولاً حجم آن نسبت به سایر قطعات بسیار بزرگ بود( مقایسه کنید با سایر قطعات مانند CPU و کارتهای گرافیکی و...) که قاچاق آن را سخت و پرهزینه میکرد طوری که در بعضی مواقع قیمت آن در ایران بیش از دو و یا حتی سه برابر آن در کشوری مانند ترکیه که خود وارد کننده و نسبت به ایران از بازار تولید دورتر میباشد، بود. همچنین کالاهای IT از نوع کالاهایی میباشند که نرخ تغییرات فناوری در آن بسیار بالا میباشد و کالاهای موجود در بازار به زودی توسط کالاهای جدید منسوخ و از رده خارج میشوند، و لی در این میان مانیتور تقریباً کندترین نرخ را دارا میباشد. (مثلاً مقایسه کنید نرخ تغییرات مادربرد و CPU را با مانیتور)
مجموعه عوامل فوق نشان میداد که تولید مانیتور در داخل دارای ارزش افزوده مناسب خواهد بود. شرکتهای مختلفی اقدام به این کار کرده بودند و چندین مارک معروف از جمله SAMSUNG,TATUNG,HUNSOL,ACER را شروع به تولید و ارائه به بازار کرده بودند، که هر کدام به دلایل خاص خودشان نمیتوانستند و یا نمیخواستند پاسخگوی نیاز عمده بازار باشند. مثلاً ACER توسط ایزایران ارائه میشد که عمدتاً به دولتی بودن و روابط خود در مرکز سازمانها دلخوش کرده بود و غافل از این بود که بازار دولتی دیگر چند بانک بزرگ و چند مشتری سنتی قدیمی IT نیست و یا حتی دولتیها هم فقط توسط سازمان مرکزی اقدام به خرید نمیکنند. بنابرین غافل از بخش غیر دولتی و غیر مرکزی بود. مانیتورهای SAMSUNG توسط کارخانجات رادیو شهاب ارائه میشد، که دارای شبکه توزیع و خدمات بسیار ضعیفی بود که همگی از فروشندگان و ارائه کنندگان لوازم خانگی و عمدتاً تلویزیون بودند و اصلاً اطلاعی از بازار محصولات IT نداشتند به همان روشی که تلویزیون شهاب را تولید و ارائه میکردند به همان طریق هم مانیتور تولید، فروش و پشتیبانی میکردند. بنابرین تقریباً حضوری در بازار IT نداشتند. مانیتورهای Hunsol و Tatung توسط شرکتهای خصوصی تولید و ارائه میشدند که دارای مدل کسب و کاری محدود بوده و بیشتر بصورت کارگاهی اقدام به این کار کرده بودند، به صورت بسیار بسته عمل میکردند و شبکه بسیار ضعیف و غیر معتبری را برای توزیع و پشتیبانی محصولات خود انتخاب کرده بودند، در نتیجه حضورشان در بازار ملموس نبود. بنابرین بازار بسیار بکر و بازی برای یک بازیگر هوشمند و قدرتمند بوجود آمده بود.
در این زمان مادیران که در آن زمان با نام مرکز ماشینهای اداری ایران مشهور بود وارد بازار گردید. آنها قبلاً هوشمندی خود را در درک تأثیر عواملی محیطی از قبیل تغییر تصمیمات سیاسی، نرخ و نحوه ارائه ارز، قوانین واردات گمرکی که در اقتصاد ایران تأثیرات شدیدی دارند نشان داده بودند و همواره از آن استفاده لازم را برده و یا حداقل مانع لطمات جدی آن بر کسب و کار خودشان میشدند. مثلاً در اوایل دهه هفتاد هر نوع تغییر در قیمت و یا در ارائه چاپگرهای اپسون که مرکز ماشینهای اداری ایران آنرا در ایران به بازار ارائه میکرد نشان از یک تصمیم سیاسی و اقتصادی موثر در فضای کسب و کار بود که معمولاً در شرف اعلام رسمی قرار داشت. در این زمان نیز آنها در بهترین شرایط برای عوامل خاص صنعت مانیتور وارد عمل گردیدند. اولاً شرایط محیط کلان بدلیل عدم تخصیص ارز برای واردات و حمایت ضمنی دولت از تولید و همچنین سختی شرایط قاچاق مانیتور در شرایط مناسبی برای تولید در داخل قرار داشت و ثانیاً به دلایلی که در بالا توضیح داده شد نیروهای رقابتی در ضعیفترین شرایط خود قرار داشتند. آنها وارد بازار شدند و یکی از مارکهای تجاری مشهور دنیا یعنی LG را اقدام به تولید و ارائه کردند.
مادیران اقدام به محصولی متمایز در زمینه مانیتور نمود. در ویژگیهای محصول آنها همواره استانداردها و تکنولوژیهای جدید استفاده میشد که رقبا معمولاً بعضی مواقع ماهها و یا یکی دو سال بعد میتوانستند محصولی با آن ویژگی ارائه دهند. ارائه محصولات با استانداردهای TCO ، MPRII و... مانیتورهای صفحه تخت( Flat ) و LCD از آن جمله میباشند.
آنها در وهله اول از شهرت تجاری LG استفاده کردند و بعداً خود با عملکردشان به وجهه این مارک تجاری در ایران بیش از استحقاق جهانی LG افزودند. در سال 1379 سهم LG از بازار جهانی مانیتور چیزی در حدود 25% ولی در ایران چیزی بیش از 70% بود. طوری که درایران در هر سازمانی شما میتوانستید شاهد حضور مانیتورهای LG بر روی میزهای کارکنان باشید.
مادیران قبل از ارائه مانیتورهای LG چاپگرهای EPSON و دستگاههای کپی SHARP را ارائه میکرد. بنابرین در سرتاسر ایران دارای یک شبکه گسترده توزیع ماشینهای اداری آماده بود. آنها در این زمینه به آنچه که از قبل داشتند بسنده نکردند بلکه اقدام به یارگیری جدید کردند و در هر منطقهای اقدام به شناسایی شرکتها و موسسات خوشنام در زمینه IT نموده و آنها را وارد شبکه خود کردند. برای شبکه همکاران خود علاوه بر مارجین ناشی از فروش کالا سایر مزیتهای جانبی از قبیل سمینارهای مختلف، مسافرتهای دورهای خارج از کشور، جوایز و هدیههای گوناگون و... ارائه دادند.
مادیران معمولاً محصولات با ویژگیهای جدید را همواره قبل از دیگران ارائه و حتی قبل از اینکه بقیه مشابه آنرا ارائه دهند از چرخه تولید و عرضه خارج میکند بنابرین همواره از مزیت پیشرو بودن " First Mover " برخوردار میباشد.
مادیران در اکثر شهرها دارای نمایندگیهای خدمات پس از فروش و در اکثر مراکز استان خود مستقیماً دارای دفتر پشتیبانی و دارای انبار کالا و قطعات تعمیری میباشد. در شرایطی مانند ایران که به دلیل تحریمهای اقتصادی و مشکلات مختلف در تأمین قطعات، عملیاتی نگهداشتن تجهیزات عملی سخت میباشد، نمایندگیهای خدمات مادیران تقریباً همواره امکان ارائه به موقع سرویس به مشتریانشان را داشتهاند. همکاران به طور مرتب برای آموزش سرویس و تعمیر محصولات جدید فراخوانده میشوند. نمایندگیها دارای تجهیزات جایگزین مناسب برای مواقع اضطراری میباشند. تقریباً میشود گفت خدمات پس از فروش مادیران در ایران بینظیر میباشد.
عملاً مادیران با این شیوه عملکرد خود تبدیل به پیشگام در صنعت مانیتور در ایران شده است. آنها توانستهاند شهرت کسب کرده و وفاداری مشتریان را کسب کنند، شبکهای وسیعی از مشتریان مانیتورهای LG ایجاد کنند، شبکه وسیع و معتبری برای توزیع و ارائه خدمات پس از فروش محصولات خود ایجاد کنند و تبدیل به اصلیترین بازیگر صنعت مانیتور در ایران بگردند.
طبیعی است چنین این پیشگامی LG در بازار ایران، در نهایت نمیتوانست برای رقبا قابل تحمل باشد. هرکسی اندک اطلاعی از فضای کسب و کار کشور کره جنوبی داشته باشد، میداند دو کمپانی LG و SAMSUNG در این کشور شدیداً با هم رقابت میکنند و جای تعجب است که در رقابت با یکدیگر بعضی مواقع حتی رقبای خارجی را فراموش میکنند. نهایتاً SAMSUNG به اشتباه خود در بازار ایران پی برد، شاید شرکت دولتی مثل شهاب در شرایط جنگ و تحریم اقتصادی در تولید تلویزیون برای SAMSUNG ارزش افزوده مناسبی ایجاد کرده بود ولی این شرکت بدون استفاده از رانتهای دولتی با آن ساختار پوسیده و پر هزینه نمیتوانست رقیبی برای مجموعهای مثل مادیران در حال حاضر اقتصاد ایران باشد. اصلاً آنها درکی از بازار IT در ایران نداشتند و فقط یک کارخانه دولتی بودند.
کمپانی SAMSUNG در حال حاضر توسط شرکت خصوصی سام الکترونیک وارد میدان شده است. آنها به طور جدی مادیران را به چالش کشاندهاند. شبکه توزیع و پشتیبانی خود را به سرعت گسترش میدهند. روشهای مادیران را در جذب مشتریان و شرکتهای همکار تقلید میکنند و حتی اقدام به یارگیری از داخل خود مادیران و شرکتهای همکار مادیران میکنند. طوری که در بعضی مواقع مادیران مجبور به تهدید همکاران خود جهت جلوگیری از این امر میشود. آنها محصولات خود را تنوع میبخشند و سعی در ارائه آخرین تکنولوژیها در محصولات خود میکنند. از مزیتها و برتریهای تکنولوژیکی و تجاری SAMSUNG به خوبی استفاده میکنند و محصولات بیشتری از SAMSUNG را از قبیل هارددیسک، تلویزیون، CD/DVD Drive و... را ارائه میدهند، و توانستهاند سهم قابل توجهی از بازار را تا به حال بدست آورند. دیگر بودن مانیتورهای SAMSUNG روی میز کارکنان ایرانی چیز رایجی میشود.
با این حال هنوز سامالکترونیک انباشت تجربه و دانش اجرایی مادیران را ندارد، شبکه مشتریان و همکاران سامالکترونیک به گستردگی مادیران نیست و کیفیت خدمات پس از فروش آن هنوز به پای مادیران نمیرسد. و حتی تنوع محصولات آن هم به مادیران نمیرسد. ولی با این حال تجربه سه چهار سال اخیر نشان میدهد که مزیتهای حال حاضر مادیران چیزی نیست که برای همیشه به آن دلخوش کند رقابت در حال حاضر جدیتر از ده سال قبل میباشد.