به نام دادار مهرداد
یکی بود یکی نبود
یک روزی بجز او هیچ کس نبود
او یک انرژی آفرید و یک ضد انرژی
تا همیشه همه چیز در این عالم ضدی داشته باشد چون خود او اول ، اولین ضد را آفرید راستی چرا ؟
انرژی و ضد انرژی در یک برخورد هوشمند و هدف دار ، ماده و ضد ماده را تشکیل دادند
ماده و ضدماده نیز با یک برخورد هدف دار دیگر ذرات بنیادی کوآرک والکترون را تشکیل دادند
از بین 12 کوآرک تشکیل شده دو کوآرک پایدار u وd ، نوترون و پروتون را بوجود آوردند
سه ذره ی الکترون و پروتون و نوترون سنگ بنای اتم را گذاشتند تا اتمها ، مولکولها و ترکیبات را تشکیل دهند
ساده ترین اتم ، هیدروژن و سپس هلیوم و ... .
به این ترکیب تمام مواد هدف مند تشکیل شدند و از آنجا که هر ماده ای جرمی دارد و مواد دارای جرم دارای نیروی جاذبه ی ناشی از جرم می باشند هر کدام پس از پراکنده شدن در فضا میدان جاذبه ای در اطراف خود تشکیل دادند تا اجرام کوچکتر را جذب کنند .
اجرام بزرگ و سنگین آنقدر کوچکترها را فدای خود کردند ( جذب کردند ) تا از بزرگی و سنگینی منفجر شدند!!!
این انفجار بزرگ باعث تشکیل ذرات بزرگی شد که طبق رسم روزگار دوباره دوران بزرگی ذرات و جاذبه ی آنها و تشکیل ذرات بزرگتر آغاز شد اما این بار بزرگتر از قبل !!!
هر ذره ی بزرگی چند ذره ی کوچکتر را گرد خود جمع کرد تا یک منظومه تشکیل دهد و هر وقت نیاز باشد ذره ای را در خود هضم کند تا شاید کاهش انرژی و قدرت خود را با بزرگ شدن حجم تو خالی خود جبران کند !!!
یکی از این ذرات بزرگ خورشید ما شد و ذرات فدایی آن سیاراتی که یکی از آنها زمین ماست
زمین همان فدایی فردای خورشید که امروز به آن می نازیم و مهد تمدن می نامیم!!!
چقدر ما ساده اندیشیم!!!
آیا هدف از آفریده شدن ، فداشدن است !!!
شاید ؛
حال که قرار است فدا شویم فدای چه ؟
برای چه ؟
و اصلا چرا ؟
بگذریم.
ستاره ی خورشید ما هم نیز روز به روز ضعیف و ضغیف تر می شود تا ما از گرمای آن استفاده کنیم و آماده ی فدا شدن شویم !!!
اما فقط زمین خاکی قرار است فدای خورشید شود نه انسان ؛ نه احسن الخالقین؛ نه اشرف موجودات ؛ نه هدف آغاز خلقت !!!
ما برای آن آفریده شده ایم تا بزرگترین معمای هستی که همان هدف خالقت است را کشف کنیم !!!
ما آفریده شده ایم تا با حل معمای بزرگ هستی ، به مقام فرشتگان و عبادت محض برسیم .
راستی خدا ما را برای چه آفرید ؟
شاید او معمایی را مطرح کرده و قرار است ما اورا حل کنیم . معمای هستی!
هدف او از آفریدن آب چه بوده ؟همانن چهل ویژگی که ما با تلاش همه ی دانشمندانمان به آن رسیده ایم ؟ یا این تنها قسمتی از هزاران ویژگی این مایع حیاتی است که روزی خود او باید برایمان توضیح دهد !
او ما را آفریده تا تلاش کنیم تا بفهمیم هدف او از آفریدن همه ی هستی چه بوده تا برای هر کشفی او به ما بگوید احسن الخالقین !
آیا ما هم پس از کشف گوشه ای از نظم هستی به او احسنت می گوییم و ارادتمان نسبت به او بیشتر می شود ؟
آیا فرشتگان به دلیل دانستن همین اسماء الهی (( هدف خلقت )) ، در عبادت محض او به سر میبرند ؟ پس نماز نخواندن و عبادت نکردن او ، دلیل نشناختن او و فهم کم ماست ؟
ما میلیاردها سال تلاش می کنیم تا کشف کنیم هدف او از خلقت چه بوده و وقتی یک از هفتاد قسمت علم را فهمیدیم او با ظهور آخرین ذخیره ی الهی خود ، مابقی مجهولات بشری را ظاهر کرده تا همه در مقابل این عظمت سجده کرده به مقابل بندگی خود معترف شویم و چه اعتراف زیبایی است در مقابل خالق ، اعتراف به ندانستن ! اعتراف به بزرگی خالق !
بگذریم
خورشید با از دست دادن انرژی خود و تبدیل اتمهای هیدروژن و هلیوم به یکدیگر آنقدر بزرگ می شود که با میدان جاذبه ی خود اولین سیاره ی نزدیک خود را جذب کند تا هشداری باشد برای زمین که هان نوبت بعدی از آن توست پس آماده باش !!!
خورشید سپس به زمین نزدیک می شود تا با تابش انرژی خود این بار زمین را گرمتر و گرمتر از آغاز نماید آنقدر گرم که دیگر موجودات طاقت خود را از دست داده تلف می شوند .
آنقدر گرم که آب ها بخارشده ؛ گیاهان میمیرند ؛ وخاک ، که ما هم آن لحظه قسمتی از آن شده ایم در خورشید بسان پنبه ی زده شده هضم می شود !!!
آیا از خود پرسیده اید که گرمی اولیه ی خورشید که اساس زندگی ما بوده به خاطر دوری ما از خورشید بوده نه لطف خورشید !!!
آیا از خود پرسیده اید که در زمان فداشدن در خورشید ما کجاییم ؟؟؟
برزخ !!!
یا در حال آماده شدن برای فرار به سیاره ی دیگری برای شروعی برای فرار دیگری!!!
اما خورشید دوباره آنقدر بزرگ می شود که دیگر طاقت آن بزرگی را ندارد.پس باز دوباره با انفجار و نابودی یک بزرگ خاکی ، دروان دیگری آغاز می شود .
اما ذرات حاصل از نابودی خورسید این بار بزرگ تر از ذرات حاصل از انفجار قبلی اند پس حرص و ولع آنها برای جذب کوچکتر ها بیشتر شده ؛ اما عمر زندگی آنها کمتر می شود !!!
در این میان ذراتی تشکیل شده که به جای فدا کردن ذرات دیگر به خود می پردازند و با ذرات درونی خود را فدای یکدیگر می کنند بدون ظلمی به دیگری چرا که آینده از آن آنهاست !!!
این ذرات با فدا کردن ساده ترین ذرات خود ( پروتونها ) به ذرات ساده ی دیگری ( نوترون ) به اصل خلقت خود که همام ذرات بنیادی است برمی گردند .
این سیارات جدید که نوترونی نامیده می شوند قویترین میدان جاذبه را ایجاد می کنند حتی قویتر از جاذبه سنگین ترینها و حجیم ترینها .
و شاید بزرگی به وزن و جرم و حجم نیست به میزان جاذبه است !!!
شاید .
این سیارات نوترونی آنقدر کوچک اند و کم حجم اند قوی اند که علاوه بر جرم ، نور را نیز درخود جذب می کنند تا سیاهچال نامیده شوند .
سیارات نوترونی حتی زمان را خود جذب می کنند تا این بار گذر زمان و گذشت عمر کند تر و کندتر شده تا شاید متوقف شود !!!
آیا هدف از خلقت آماده شدن در زمین نابود شونده ، برای زندگی ابدی در سیاره ی نوترونی!!!
در سیاره ی نوترونی در حال تولد گذر زمان کند شده ، حتی در یک ساختمان دو طبقه گذر عمر و زمان و زندگی سلول های بدن متفاوت است !!!
آیا سیاره ی نوترونی بهشت و جهنم است ؟؟؟
اگر باشد :
خوبی ما آنجا پاداش داده می شود و بدی ما آنجا عذاب داده می شود !!!
اما نسبت به زمان آنجا نه اینجا !!!
اگر پنج دقیقه زمان نماز در اینجا چند میلیون سال در آنجا سود دهد پس طولانی کردن نماز چه منفعت طلبی هوشمندانه ای است !!!
اگر چند ثانیه دروغ اینجا چند هزار سال آنجا عذاب داشته باشد چطور ؟؟؟
پس با این تفاوت زمانی ، باید ، او که همه ی خلقت را در اراده ی خود دارد ، با نگاه خود ، عمر چند میلیاردی زمین را ، به قدر چشم بر هم زدن ما بداند !!!
او آنقدر بزرگوار است که ما را مختار کرده زندگی آینده ی خود را رقم بزنیم !!!
او آنقدر بزرگ است که بدی را تنها با عمل بد می داند نه فکر بد ، در حالیکه فکر خود را نیز خوبی می داند پس چقدر او کریم است !!!
آیا کرامت او ، بزرگواری او ، ما را گستاخ نکرده ؟؟؟
او خوبی را عمل خوب ، حرف خوب ، حتی اندیشه ی خوب میداند و خود گفته که خوبی را نه تنها در آنجا پاسخ می دهم بلکه چند برابر می کنم !!!
نه تنها چند برابر می کنم بلکه جوان را چند برابر دیگر هم پاداش می دهم چرا که جوان قدرت بدی دارد و خوبی می کند !!!
اما بدی را فقط به اندازه ی خود و شاید در همین دنیا پاسخ دهم
در مقابل نگاهی ، به نگاهی بسنده می کند .
راستی عدالت یعنی چه ؟
شاید یعنی اینکه :
اگر به نامحرم نگاه کردم به محرم من نگاه خواهند کرد .
اگر از نگاه به نامحرم لذت بردم ، با نگاه به محرم من لذت می برند .
اگر بزرگوارانه پلکان خود را سپر نگاه حرام کردم پلکان دیگری نیز مانع از نگاه حرام دیگری می شوند .
پس به خاطر عدالت دنیایی هم که شده به خاطر غیرت هم که شده ، نگاه نکنیم تا نگاه نکنند.
شاید بی غیرتی کمترین گناه نگاه آلوده است .
توقع زیادی نیست ، هست ؟؟؟
پس چه بزرگوار است او و ما چه قدر ناشناس !!!
می دانیم چرا قدر ناشناسیم ؟
شاید بدلیل کوتاهی فکر و اندیشه امان .
همان چیزی که به فرزندانمان در مقابل آینده نگری خود می گوییم.
اگر بپذیریم که نمی فهمیم شاید قدمی در جهت اراده ی او بر داریم .
اما او در مقابل همه ی بدی ما ، نوید بهشت می دهد !!!
آنجا که تنها از ما اعتقاد به او ، اعتقاد به رسولان او و اعتقاد به آخرت او راطلب می کند .
با هر بدی ، با هر گناه ، تنها با اعتقاد به او ، رسولان او و آخرت او ، به بهشت ابدی او خواهیم رسید !!!
پس عاقلانه رفتار کنیم .
کمی عاقلانه بیندیشیم .
کمی از برترین هدیه ی او – عقل – استفاده کنیم .
کمی عاقلانه راه رسیدن به موعود را کوتاه کنیم .
با عمل مورد پسند او
با استفاده بهتر از هدایای او ، بهتر عمل کنیم ، یا حداقل بهتر نیت کنیم .
خوب بخواهیم .
شاید اگر به جای خوبی کردن ، تنها بدی نکنیم مشکل ما حل شود !!!
ساده ترین کار بدی نکردن است
و ساده ترین بدی نکردن کم حرف زدن ، کم نگاه کردن ، کم خوردن است !!! چرا ؟
پس به خاطر او ، به خاطر شوق بهشت او ، به خاطر ترس از عذاب جهنم او ، حرکتی کنیم !!!
شاید بدانی همین اراده تو در جهت قدم برداشتن در جهت اراده ی او ، توبه و پاک شدن تمام گذشته ی بد تو ست .
پس اگر خوب می خواهی ، خوب انجام ده که جزای خوبی ، تنها خوبی است
بهشت رفتن عمل خوب می خواهد .
به نقل ازسایت پیش دانشگاهی هاشمی رفسنجانی اصفهان